دلنوشته ها

شب بود و نسیم بود و باغ و مهتاب من بودم و جویبار و بیداریِ آب وین جمله مرا به خامشی می گفتند کین لحظه ی نابِ زندگی را دریابـــــــــــــــــ "محمدرضا شفیعی کدکنی"

دلنوشته ها

شب بود و نسیم بود و باغ و مهتاب من بودم و جویبار و بیداریِ آب وین جمله مرا به خامشی می گفتند کین لحظه ی نابِ زندگی را دریابـــــــــــــــــ "محمدرضا شفیعی کدکنی"

پربیننده ترین مطالب

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۸
من غبطه می‌خورم به درختان خانه‌ات
ای کاش سر گذاشته بودم به شانه‌ات

در فصل جفت‌گیری فولاد و سنگ، کاش
گنجشک من تو باشی و من آشیانه‌ات
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۴
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند

او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۳

تو ماهی و من ، ماهی این برکه ی کاشی..
اندوه بزرگی ست ، زمانی که نباشی!

آه از نفس پاک تو و ، صبح نشابور
از چشم تو و ، حجره ی فیروزه تراشی..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۲

آغوش تو چقدر می آید به قامتم
در آن به قدر پیرهن خویش راحتم

می پوشمت که سخت برازنده ی منی
امشب به شب نشینی خورشید دعوتم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۲۸