شب بود و نسیم بود و باغ و مهتاب من بودم و جویبار و بیداریِ آب وین جمله مرا به خامشی می گفتند کین لحظه ی نابِ زندگی را دریابـــــــــــــــــ "محمدرضا شفیعی کدکنی"
شب بود و نسیم بود و باغ و مهتاب من بودم و جویبار و بیداریِ آب وین جمله مرا به خامشی می گفتند کین لحظه ی نابِ زندگی را دریابـــــــــــــــــ "محمدرضا شفیعی کدکنی"
سالهاست که می خوانم و می خوانم و گاهی وقتها می نویسم. برای چه و برای که، مهم نیست. شاید برای دلم و دلخوشی هایم... شاید برای مخاطبی که دیگر آشنا نیست...