غم عشق
يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ب.ظ
پیداست غم عشق تو از رنگ نگاهم
سوگند به چشمان تو حاشا شدنی نیست
بی مرحم اعجاز نگاه تو عزیزم
این کهنه ترین زخم مداوا شدنی نیست
بعد از تو نبندم دل به ... اری
عشق دگری در دل من جا شدنی نیست
باور بکن این زندگی اندر منظر من
بی منظر چشم تو زیبا شدنی نیست
افسرده ترین است دلم بی تو بهارا
این باغ خزان دیده شکوفا شدنی نیست
یخ بسته وجودم ز زمستان جدایی
برف غمت از دشت دلم پا شدنی نیست
گفتم ببرم خاطره ی عشق تو از یاد
هر چند که کوشیده ام اما شدنی نیست
دیریست به دنبال تو میگردم و افسوس
این گمشده انگار که پیدا شدنی نیست...
شاعر: ؟
۹۳/۰۳/۰۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.